کد مطلب:27822 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:192

جانشینی پیامبر در جنگ تَبوک












تبوك، دورترین نقطه ای بود كه پیامبرصلی الله علیه وآله در نبردهایش راهی آن شد. تحرّك های منافقان در آستانه حركت به سوی تبوك و حوادثی كه رخ داده بود، به روشنی نشان می داد كه منافقان برای ضربه زدن به حكومت نوبنیاد پیامبر خدا، در جستجوی فرصت اند و این غیبت طولانی، موقعیت مناسبی برای آنان است.

از این رو، با آن كه پیامبرصلی الله علیه وآله، محمّد بن مسلمه را جانشین خود در مدینه قرار داده بود، علی علیه السلام را در مدینه گذارد و به او فرمود:

چاره ای نیست، جز آن كه یا من بمانم یا تو.[1].

و فرمود:

مدینه جز با من یا تو سامان نمی یابد.[2].

بدین سان، توطئه منافقان، نقش بر آب شد و حضور علی علیه السلام، لرزه بر اندام منافقان و توطئه گران افكند و آنان را از این كه بتوانند در مدینه حركتی كنند، مأیوس ساخت. از این رو، آهنگ دیگری ساز كردند.

تبوك، تنها جنگی بود كه علی علیه السلام بر اساس تصمیم پیامبر خدا و به دلیلی كه ذكر شد، در آن، شركت نمی جست.[3] منافقان، شایعه ساختند كه علی علیه السلام با همه اشتیاقِ پیامبر خدا به شركت او در نبرد، از جنگ و همراهی پیامبرصلی الله علیه وآله تَن زده است.

علی علیه السلام به محضر پیامبر خدا شتافت و جریان را با ایشان در میان گذاشت و پیامبرصلی الله علیه وآله، جمله جاودانه و شكوهمندِ «آیا خشنود نمی شوی از این كه برای من همچون هارون برای موسی باشی، جز آن كه پیامبری پس از من نیست؟» را به علی علیه السلام فرمود.[4].

بدین سان، هم توطئه منافقان در نطفه خفه شد و هم یكی از درخشان ترین مناقب مولاعلیه السلام در پیش دید مردمان رقم خورد.

237. الطبقات الكبری - به نقل از براء بن عازب و زید بن ارقم -: چون جنگ «جَیشُ العُسرة» یا همان «تبوك» پیش آمد، پیامبر خدا به علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: «چاره ای نیست، جز آن كه یا من بمانم یا تو». پس علی را به جای خود نهاد و چون برای جنگ از مدینه بیرون رفت، برخی مردم گفتند: علی را بر جا ننهاد، مگر به خاطر چیزی كه از او ناپسند داشت!

این گفته به علی علیه السلام رسید. پس در پی پیامبر خدا رفت تا به ایشان رسید. پیامبرصلی الله علیه وآله به وی فرمود: «چه چیزْ تو را به این جا آورده است؟». علی علیه السلام گفت: هیچ چیز، جز آن كه شنیدم برخی می گویند از آن رو مرا بر جا نهادی كه چیزی را از من ناپسند داشتی.

پیامبر خدا خندید و فرمود: «ای علی! آیا خشنود نمی شوی از این كه برای من همچون هارون برای موسی باشی، جز آن كه پیامبر نیستی؟». گفت: چرا، ای پیامبر خدا! فرمود: «همانا این چنین است».[5].

238. تاریخ الطبری - به نقل از ابن اسحاق، در بیرون آمدن پیامبرصلی الله علیه وآله برای جنگ تبوك -:پیامبر خدا، علی بن ابی طالب علیه السلام را به جای خود بر خاندانش گمارد و به او فرمان داد كه در میان آنان بمانَد و سباع بن عرفطه از قبیله بنی غِفار را به جای خود بر مدینه گذاشت.

پس منافقان، شایعه ساختند و گفتند: علی را جز از روی سرسنگینی و خوارشمردنش بر جای ننهاد! چون منافقان این را گفتند، علی علیه السلام سلاحش را برگرفت و بیرون آمد تا در «جرف» به پیامبر خدا رسید و گفت: ای پیامبر خدا! منافقان پنداشته اند كه تو با من سرسنگین شده ای و مرا به چیزی نگرفته ای!

پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «دروغ گفته اند؛ بلكه من به خاطر مسائل پشت سرم تو را بر جای خود نهادم. پس بازگرد و جانشین من در خاندان من و خاندان خودت باش.[6] ای علی! آیا خشنود نمی شوی كه تو برای من همچون هارون برای موسی باشی، جز آن كه پیامبری پس از من نیست؟».

پس علی علیه السلام به مدینه بازگشت و پیامبر خدا به سفرش ادامه داد.[7].

239. الإرشاد - در جنگ تبوك -: خداوند - كه نامش مبارك و بلند باد -، به پیامبرش وحی كرد كه خود او به این جنگ برود و مردم را برای كوچ به همراهی برانگیزد و او را آگاه ساخت كه در آن سفر، نیازی به جنگ ندارد و دچار پیكار با دشمن نمی شود و كارها بی شمشیر، رام او خواهد شد و فرمان خروج، تنها برای آزمودن اصحاب اوست تا فرمانبردار و سرپیچی كننده، از هم جدا شوند و آنچه در نهان دارند، آشكار شود.

پس پیامبرصلی الله علیه وآله از آنان خواست كه به سوی سرزمین روم حركت كنند، در حالی كه میوه هایشان رسیده بود و گرما بر آنان سخت گشته بود. از این رو، بیشتر آنان به جهت سود نقد محصولات، و آزمندی در تأمین و اصلاح زندگی و دلهره از شدّت گرما و دوری راه و برخورد با دشمن، از فرمان حضرت، سر باز زدند.

سپس گروهی از آنان با گران جانی و دشواری به پا خاستند و گروهی هم تخلّف كردند.

چون پیامبر خدا اراده رفتن كرد، امیر مؤمنان را به جای خود در میان خاندان و فرزندان و همسران و هجرتگاهش (مدینه) گمارد و بدو فرمود: «ای علی! مدینه جز با من یا تو سامان نمی یابد»؛ زیرا آن حضرت صلی الله علیه وآله از نیّت های ناپاك اعراب و بسیاری از مردم مكّه و اطراف آن - كه با آنان جنگیده و خونشان را ریخته بود -، آگاه بود و بیم آن داشت كه چون از مدینه دور شود و به سرزمین روم برسد، آنان مدینه را بگیرند و یا حادثه دیگری بیافرینند و تا كسی در مدینه نمی بود كه جای او را بگیرد، از جنایت آنان و تباهكاری در هجرتگاهش و وقوع پیشامد ناگوار برای خاندانش و ساكنان مدینه ایمن نبود و می دانست كه جز امیر مؤمنان، كس دیگری در ترساندن دشمن و حراست از هجرتگاه و پاسداری از ساكنان آن، جای او را نمی گیرد. پس آشكارا او را به جای خود نهاد و به امامت او پس از خود، تصریح كرد.

و این در روایات بسیاری آمده است كه چون منافقان دانستند پیامبر خدا، علی علیه السلام را به جای خود بر مدینه گمارده است، بر او حسد بردند و ماندن او پس از بیرون رفتن پیامبرصلی الله علیه وآله بر آنان گران آمد و دانستند كه شهر با وجود او نگاهبانی می شود و دشمن نمی تواند در آن طمع كند.

پس این ناراحتشان كرد؛ چون انتظار داشتند كه علی علیه السلام با پیامبرصلی الله علیه وآله بیرون برود تا به آرزویشان برسند؛ یعنی تباهكاری و به هم زدن اوضاع به هنگام دوری پیامبرصلی الله علیه وآله از مدینه و نبودن نگهبانی كه از او بترسند و بهراسند. آنان بر راحتی و آسایش او و غنودنش در برِ زن و فرزند، در برابر سختی و مشقت های سفر و خطر برای كسانی كه بیرون رفتند، رشك بردند.

پس برایش شایعه ساختند و گفتند: پیامبر خدا او را نه از روی گرامیداشت و بزرگداشت و محبّتش، بلكه از روی سرسنگینی، بر جای نهاده است!

پس با این شایعه دروغین به او بهتان زدند، مانند قریش كه بر پیامبرصلی الله علیه وآله با اوصاف جنون و شاعری و سحر و كهانت، بهتان می زدند، با آن كه می دانستند كه او این گونه نیست و بر خلاف آن است. منافقان مدینه نیز می دانستند كه امیر مؤمنان، نه آن است كه آنان شایع كرده اند و او از نزدیك ترین افراد به پیامبرصلی الله علیه وآله و محبوب ترین، پُر بهره ترین و برترین مردم نزد اوست.

چون شایعه منافقان به امیر مؤمنان رسید، به قصد تكذیب و آشكار كردن رسوایی ایشان، به پیامبرصلی الله علیه وآله ملحق شد و گفت: ای پیامبر خدا! منافقان می پندارند كه تو مرا از روی سرسنگینی و نامهربانی بر جای نهاده ای!

پیامبر خدا به او فرمود: «ای برادر من! به جای خود بازگرد كه مدینه جز با من یا تو سامان نمی یابد. تو جانشین من در خاندان و هجرتگاه و قوم من هستی. آیا خشنود نمی شوی كه برای من همچون هارون برای موسی باشی، جز آن كه پیامبری پس از من نیست؟».[8].









    1. المعجم الكبیر: 5094/203/5، الطبقات الكبری: 24/3.
    2. الإرشاد: 155/1، كمال الدین: 25/278، الاحتجاج: 56/346/1.
    3. الطبقات الكبری: 23/3، اُسد الغابة: 3789/92/4.
    4. خصائص أمیر المؤمنین: 45/107، المصنّف فی الأحادیث والآثار: 4/562/8.
    5. الطبقات الكبری: 24/3، أنساب الأشراف: 349/2، المعجم الكبیر: 5094/203/5.
    6. آن گونه كه دیگر نقل های واقعه نشان می دهند،امام علی علیه السلام جانشین پیامبرصلی الله علیه وآله در میان همه مردم مدینه بوده است و نه فقط خاندان خودش و پیامبرصلی الله علیه وآله. برای آگاهی از این نقل ها، ر. ك: جلد دوم/بخش دوم/فصل چهارم: احادیث منزلت.
    7. تاریخ الطبری: 103/3، السیرة النبویّة، ابن هشام: 163/4.
    8. الإرشاد: 154/1.